حجاب سر در قرآن
حیدر حب الله
ترجمه: سعید نورا
سوال[1]: شیخ بزرگوار ما مطلبی در برخی از روزنامه های عربی با عنوان: (در قرآن اصلاً حجاب ذکر نشده است) منتشر شده است و مایلم نظر شما را در مورد آن ببینم و بخش های اساسی آن را برای شما نقل می کنم. این متن نوشته نویسنده به اسم: نهاد کامل محمود است. اینها بخشی از گزیده های آن است: « حجاب سر در قرآن کریم اصلاً ذکر نشده است... اما چگونه است که پوشیدن سر یک امر ربانی و بندی اصلی در شریعت اسلامی به شمار رفته است. این تنها کلامی است که فقها آن را ترویج کرده اند... این بندی است که جزئی از شریعت اسلامی که خداوند سبحان به آن امر کرده نمی باشد.. بلکه بندی ساختگی است که تنها فقها آن را در شریعت قرار داده اند و در شریعت خداوند سبحان وجود ندارد. در ادامه برخی از این ادله می آید: کلمه (حجاب) در لغت نامه های عربی به معنای پوشاندن چیزی از نظر یا از هر چیز دیگری است... و کلمه (حجاب) تنها به معنای حجاب سر یا پوشاندن سر نمی باشد همچنین کلمه حجاب که در قرآن کریم آمده فقط مختص زنان نیست آنچنان که فقهای بزرگوار ما آن را برای ما ترسیم کرده اند. علاوه بر کلمه (حجاب) که فقها آن را منحصراً ـ به نا حق ـ به زنان اختصاص داده اند، از کلمه (جلباب) که در قرآن کریم آمده نیز همینطور بهره برده اند، بگذارید معنای کلمه (جلباب) را از لغت نامه های عربی یا از آنچه در بین اقوام عرب رایج است بگیریم. در می یابیم که کلمه جلباب به معنای لباس زن یا مرد است که بدن آنها(به جز سر) را می پوشاند... و آن - یعنی کلمه (جلباب) - نامهای دیگری در بین اقوام عرب دارد مانند (پیراهن) که آن نیز سر را نمی پوشاند... و مانند (دشداشه) و این نیز ربطی به پوشاندن سر ندارد. قبل از اینکه به موارد ذکر کلمه (حجاب) در قرآن کریم بپردازیم توجه خوانندگان محترم را به این نکته جلب می کنم که عبارت (حجاب الرأس) که به معنای (پوشاندن سر) باشد در جهان عرب جز در زمینه دینی که فقهای عزیزمان بدون هیچ پشتوانه قرآنی آن را در دین وارد کرده اند، رایج نیست... غیر از آن، آنچه که در مورد (حجاب سر) متداول است، عبارت (غطاء الرأس) است... اگر می خواستیم به اطراف خود و به پیشنینان خود بنگریم درخواهیم یافت ..
متوجه می شویم که (پوشاندن سر) بخشی از آیین اجتماعی است، نه آن که امری دینی باشد و به طور یکسان به زن و مرد اختصاص داشته و شامل تمام زمان ها می شود... در اینجا سؤالی در ذهن خواننده محترم ایجاد می شود که که: حجاب زنان در دین اسلام ما از کجا آمده است؟ .... 1 ـ حجاب زن آنگونه که فقهای ما برای ما به تصویر کشیده اند که یک امر شرعی است، این چنین نیست و این اشتباهی است که قرن هاست رایج شده است و من متون آیات قرآن را که فقها می گویند مبنای آنها برای قرار دادن حجاب برای زنان به عنوان یکی از الزامات شرعی ذکر شده در شریعت است را برای شما ذکر می کنم... و شما ای خواننده گرامي متوجه مي شويد كه هر چقدر هم كه تلاش کنند آنچه که در قرآن بيان آمده، با تصويري كه فقهای ما به ما ارائه كرده اند، بسيار فاصله دارد، مبنی بر این که قرآن کریم حجابی شرعی را برای زن از نوک سر تا کف پا را واجب کرده است. 2- قرآن کریم به هیچ وجه به مو یا سر زن اشاره نکرده است. خواننده عزیز به این آیه توجه کنید: آیه 31 سوره نور که چنین می فرماید: ﴿وقل للمؤمنات يغضضن من أبصارهن ويحفظن فروجهن.. ولا يبدين زينتهن إلا ما ظهر منها.. وليضربن بخمرهن على جيوبهن.. ولا يبدين زينتهن إلا لبعولتهن أو..﴾ در این آیه شریفه چه می بینیم؟ می بینیم که خداوند سبحان پیامبر خود را امر می کند که به زنان مومن بگوید (يغضضن من أبصارهنّ ويحفظن فروجهن) و این هیچ ارتباطی به حجاب ندارد و در همین حال خداوند سبحان عین همین کلمات را به مردان نیز خطاب کرده است. آنجایی که در آیه 30 همین سوره نور یعنی بلافاصله قبل از این آیه می فرماید﴿قل للمؤمنين يغضوا من أبصارهم ويحفظوا فروجهم..﴾ پس در اینجا درمی یابیم که کلام خدا خطاب به مؤمنان همان است که به زنان مؤمنه خطاب شده است، پس ربطی به سر زن ندارد و پس از آن که خداوند متعال به آنان امر فرمود که چشمان خود را فروگیرند و عورت خود را حفظ کنند، ادامه داد: ﴿ولا يبدين زينتهن إلا ما ظهر منها﴾، این از شما خواننده محترم پوشیده نباشد که ربطی به حجاب ندارد. زینت شامل رنگها و دستبندها و چیزهای دیگری است که زن خود را به آنها می آراید.. برخی از آنها زینت های باطنی و پنهان هستند و برخی از آنها زینتهای ظاهری است که به وضوح نمایان است. بر این اساس، این زینتی که خداوند سبحان به آن ها اجازه داده است که آنچه از آن ظاهر می شود را برای بییندگان آشکار کنند هیچ ارتباطی با پیچیدن زن از نوک سر تا پایین پا و نامیدن آن به نام حجاب شرعی و چیزی که خداوند سبحان به آن امر کرده ندارد سپس خداوند سبحان با این کلام که فقهای بزرگوار ما به ناحق برای پوشاندن زن به آن استناد کرده اند ادامه داده و می فرماید ﴿وليضربن بخمرهن على جيوبهنّ﴾..
نقطه مرکزی استدلال همینجاست تعبیر (الخمر) جمع (خمار) است.. خداوند سبحان زنان را دستور می دهد که گریبان خود را با این خمارها بپوشانند.. تعبیر (جیوبهن) به معنای گریبان است. نه به معنای مو یا سر یا صورت یا کف دست یا پاها ... در تمام جستجوهایی که داشتم هیچ معنای دیگری برای (جیوب) نیافتم که پوشاندن قسمت دیگری از بدن غیر از گریبان را شامل شود.. بنابراین مقصود پوشاندن گریبان زن است نه این که از سر تا پا زن را بپوشانیم...در مستندات فقها بزرگوار برای پوشاندن زن استناد به آیه 53 سوره احزاب دیده می شود که تنها اختصاص به همسران پیامبر دارد. این آیه چنین می گوید: ﴿يا أيها الذين آمنوا لا تدخلوا بيوت النبي إلا.. وإذا سألتموهنّ متاعاً فاسألوهنّ من وراء حجاب...﴾. فقها عباراتی را در این آیه مورد غفلت قرار داده اند و به شکلی نادرست به عبارات دیگری از آن استناد جسته اند تا به ناحق حجاب را بر زنان الزام کنند. خداوند سبحان در آغاز این آیه می گوید: (يا أيها الذين آمنوا).. این بدین معناست که زنان را مورد خطاب قرار نمی دهد.. سپس خداوند سبحان دستورات خود را ادامه می دهد و در ادامه همان متنی که فقها به ناحق به آن استناد جسته اند را می آورد آنجا که می فرماید ﴿وإذا سألتموهنّ متاعاً فاسألوهنّ من وراء حجاب﴾.. وقتی خداوند متعال مردان را مورد خطاب قرار می دهد با این تعبیر که ﴿يا أيها الذين آمنوا.. ﴾ سپس اوامر خود را این گونه ادامه می دهد ﴿وإذا سألتموهنّ متاعاً فاسألوهنّ من وراء حجاب﴾، این بدین معناست که خداوند به مردان دستور می دهد که از زنان حجاب بگیرند نه این که به زنان امر کند.. اما فقهای ما این آیه را به گونه ای تفسیر کرده اند که به هیچ وجه با معنای آیه همخوانی ندارد... فقهای گرامی ما برای پوشاندن زنان از سر تا پا از جمله دست ها و پاها به شکلی نادرست به آیه شماره 59 از سوره احزاب استناد کرده اند این آیه می گوید: ﴿يا أيها النبي قل لأزواجك وبناتك ونساء المؤمنين يدنين عليهنّ من جلابيبهن..﴾.. پیش از این مفهوم و معنای جلباب را در مقدمه این مقاله بیان کردیم ... تاریخ این نکته را به ما یادآور می شود که این آیه که تعبیر ﴿يدنين عليهنّ من جلابيبهنّ﴾ در آن قرار دارد تنها به موضوع تغوط زنان در خارج از خمیه ها در آن دوران داشته است به این نحو که زنان وقتی می خواهند تغوط کنند باید قسمت پایین بدن خود را با جلالبیب خود بپوشانند.. به نظر من این تفسیر به واقعیت نزدیک تر است. معتقدم که در این جا به اندازه کافی برای نتایج زیر برهان اقامه کردیم: 1ـ (حجاب) به صورت کلی به معنای پوشاندن سر نیست. 2 ـ (حجاب) ی که در قرآن کریم آمده است اختصاصی به زن ندارد. 3 ـ (خمار) به معنای حجاب سر یا حجاب زن نمی باشد. 4 ـ (جیوبهن) به معنای سر تا پای زن نیست بلکه تنها به معنای گریبان زن می باشد. 5 ـ (جلابیب) قطعا هیچ ارتباطی به پوشاندن سر ندارد.» دیدگاه شما در این باره چیست؟
پاسخ:با تمام احترامی که برای نگارنده محترم قائل هستم، آنچه به نظر من می رسد این است که مقاله - با توجه به آنچه که شما برای من نقل فرمودید - دچار ابهاماتی شده است و نقاوت قوتی در آن وجود دارد و در بعضی موارد آن نیز از نگاه بنده خطا و نادرست است. امکان تعلیق مبسوط در مورد آن زیاد است اما من به تناسب شرایط به چند اشاره بسنده می کنم و تفصیل بحث در مورد وجود یا عدم وجود حجاب در قرآن، را به فرصتی دیگر واگذار می کنم، بدون اینکه در حال حاضر اظهار نظر نهایی در این زمینه ارائه کنم:
اول: نویسنده محترم حجاب را اختراع فقها به شمار آورده است. چون در قرآن کریم نیامده ولی ایشان سنت را فراموش کرده است، پس اگر به سنت شریف اعتقاد نداشته باشد این حق اوست و دیگران نیز حق دارند با او در این زمینه بحث و مناقشه کنند، اما این به این معنا نیست که فقها حجاب را اختراع کرده اند، بلکه صحیح این است که گفته شود آن را از آنچه که اعتقاد داشته اند که سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است گرفته اند حتی اگر این اعتقاد ایشان مطابق با واقع نباشد.
ثانیاً: فقها بر این باورند که از هرکس در مورد موی زن سؤال کنید، میگوید: زینت زن در موی اوست، پس چرا نویسنده محترم سعی نکرده است که مو را در زینت جای دهد و معنای لغوی زینت را به دستبند محدود کرده است. حال آن که این کلمه به لحاظ لغوی به احتمال قوی زینت طبیعی را نیز تحمل می کند. چراکه آیه نگفت: و زینتی را که می پوشند را جز برای شوهرانشان ظاهر نکنند، بلکه می فرماید: و زینت خود را ظاهر نکنند، بنابراین هر چیزی که طبق عرف و لغت، برای زن زینت به شمار رود، آشکار کردن آن به خاطر آیه زینت حرام است مگر آنچه که با دلیل از آن خارج شود. بلکه فقهاء معتقدند که دخول مور در زینت واضح تر از دخول ساق ها و دست هاست. گمان نمی کنم کسی با ما در این نکته مخالف باشد. که مو بر خلاف موی مرد یکی از بارزترین جلوه های زینت زنان است. چون در مورد موی مرد کسی نمی گوید که مو زینت مرد است. کلمه زینت در لغت محدود به آنچه که زن می پوشد نیست هر چند آنچه می پوشد نیز یکی از بارزترین مصادیق زینت است، قرآن اسب و قاطر و الاغ را زینت توصیف می کند و پول و بچه را زینت می داند بنابراین هر چیزی که برای انسان زیباست زینت است.
نگارنده باید این تحلیل زبانی را در نظر می گرفت و دیدگاهی انتقادی در مورد آن به ما ارائه می داد و از کنار آن نمی گذشت و فرض نمی کرد که وجود ندارد، گویی فقها وقتی در مورد موضوع صحبت می کنند، هیچ تحلیل لغوی نداشته اند.
سوم: خمار چیست؟ نگارنده محترم برای ما چنین تصویر کرده اند که خمار برای پوشاندن گریبان آمده است که این ذهنیت را برای خواننده محترم ایجاد می کند که خمار ربطی به سر ندارد حال آن که خمار در زبان عربی به معنای پوششی است که با آن سر را می پوشانند. چنانکه ابن منظور در کتاب لسان العرب ذکر کرده است، از همین روست که عرب عمامه را نیز خمار می نامند چون سر را می پوشاند.
این بدان معناست که قرآن کریم خمار را مفروض می داند و میخواهد بر پوشش گریبان با آن تمرکز کند، این همان چیزی است که - از نظر فقها - بر مفروض بودن پوشش سر از نظر قرآن دلالت میکند. اگر قرآن فقط و فقط به دنبال پوشاندن گریبان بود لزوم پوشاندن گریبان را با جلباب نه خمار بیان می کرد. این تحلیلی است که فقها می گویند در حالی که نگارنده این تحلیل را نادیده گرفته است که گویی وجود ندارد.
رابعاً: آنچه را که نگارنده محترم در مورد تفسیر آیه حجاب برای همسران پیامبر ذکر کرده اند، می توان این چنین مورد مناقشه قرار داد که فهم عرفی، زبانی و عقلائی این چنین اقتضا می کند که وقتی با سخنی خطاب به یک طرف در رابطه آن با طرف دیگر روبه رو می شویم لزوماً مقصد مد نظر است. مثلا وقتی بگوییم: با زن جز از پشت حجاب و پرده صحبت مکن، این بدان معناست که - بنابر رسالت مقصدی آن – مطلوب وجود حجاب و پرده بین زن و مرد است، بنابراین خطاب در چنین مواردی یک طرفه نیست; زیرا ماهیت عمل غالباً متقوم به دو طرف است.
ضمناً اين آيه شريفه ربطى به پوشاندن سر ندارد; زیرا اسلام پوشاندن سر را حجاب نام ننهاده است و این نامگذاری در بین مسلمانان جدید و نو است، لذا مطلوب از این آیه شریفه پوشاندن موی سر زن نیست و فقها نیز آن را دلیلی بر این موضوع (حجاب به معنای امروزی آن) قرار نداده اند. بلکه مربوط به حائل بین آن دو است، حتی اگر زن پشت پرده سرش پوشیده نباشد، بنابراین نسبت این آیه به مردان و زنان مساوی است و ارتباطی با پوشاندن مو ندارد تا در خصوص آن به فقها اشکال بگیریم.
شاهد آن است که بسیاری از فقها اختلاط را فی نفسه حرام ندانسته اند اند و این بدان معناست که یا این آیه را مختص زنان پیامبر دانسته اند و یا از آن استحباب برای تمام زنان و مردان دانسته اند، لذا به جز تعداد کمی از آنها ترک اختلاط را لازم ندانسته اند.
___________________________
[1] حیدر حب الله، إضاءات فی الفکر والدین والاجتماع 2: سوال 322.