یادداشتی در باب معرفی کتاب "شریعت حداکثری در آزمون واقعیت: نقد کارآمدی راهکارهای فقهی در خروج از بنبست متغیرها"
شيخ مصطفى مهدوى ارجمند
كتاب حاضر، دومین دفتر از مجموعه گستره شریعت است و به بررسی مسئله «کارآمدی فقه در مواجهه با متغیرات زمان» میپردازد. در این پژوهش، شریعت حداکثری نه به عنوان موضوعی مورد مناقشه، بلکه بهعنوان پیشفرضی پذیرفتهشده تلقی شده است.
پرسش اصلی اثر این است که: در فرض پذیرش شریعت حداکثری، راهکار فقهی برای اجرای میدانی آن در جهان متغیّر معاصر چیست؟
در دفتر نخست این مجموعه، مبانی و ادلهی شریعت حداکثری بررسی و نقد شده بود؛ اما در این دفتر، مسئله از حوزه مبانی به عرصهی کارآمدی عملی منتقل میشود. کتاب حاضر در پی آن است که نشان دهد (با فرض پذیرش کامل مبانی شریعت حداکثری) راهکارهای فقهی موجود تا چه اندازه در مواجهه با متغیرات جهان جدید توانمند یا ناکارآمدند.
اثر در پاسخ به این پرسش، مهمترین نظریههای فقهی و اصولی دو قرن اخیر را در سه محور اصلی بررسی میکند:
۱. نظریهٔ مرجعیت انسانی؛
۲. نظریهٔ فراگیری ذاتی شریعت؛
۳. نظریهٔ اصول بالادستی شریعت.
نویسندگان ضمن تبیین تاریخی و روشمند هر یک از این دیدگاهها، نشان دادهاند که راهکارهای ارائهشده برای خروج از بنبست متغیرات، علیرغم تفاوت در مبانی، از کارآمدی لازم برخوردار نیستند. برخی از این نظریات در تعارض با مبنای شریعت حداکثری قرار میگیرند؛ برخی دیگر، واقعیت پیچیده و چندلایهی جهان معاصر را نادیده میگیرند؛ و گروهی نیز دچار ناسازگاریهای درونیاند که مانع تحقق نظریه در عرصهی عمل میشود.
نتیجهی نهایی پژوهش این است که خوانش های فقهی، در چارچوب شریعت حداکثری، فاقد ظرفیت نظری و روشی کافی برای پاسخگویی به پدیدههای متغیّرند و اصلاح رویکرد به متغیرات، مستلزم بازاندیشی در حدود دخالت شریعت و جایگاه عقل مؤمن در قانونگذاری است.
دفتر سوم مجموعهی گستره شریعت بر همین پایه ادامه خواهد یافت؛ جایی که پس از روشن شدن ناکارآمدی میدانی شریعت حداکثری و نابسندگی مبانی آن، رویکردهایی بررسی میشوند که مرزهای شریعت را بازخوانی کردهاند و در نهایت، نظریه پیشنهادی مؤلفان دربارهی حدود و گسترهی شریعت تبیین میشود.
